کد مطلب:171871 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273

آخرین گفتگو
ایها الناس نافسوا فی المكارم و سارعوا فی المغانم. [1] .

ای مردم! در فراگیری صفات نیكو و پسندیده و ثمرات با ارزش معنوی و الهی از یكدیگر پیشی گیرید.

امام حسین علیه السلام

وقتی عدم سازش امام حسین علیه السلام با یزید قطعی شد، محمد حنفیه خدمت حضرت رسید و گفت:

برادرم! تو محبوب ترین و عزیزترین مردم نزد من هستی و اطاعت از تو بر من واجب است؛ زیرا خداوند ترا بر من برتری داد. و از بزرگان بهشت گرداند. به خدا سوگند آنچه را خیر و صلاح كسی تشخیص دهم، نهان نمی كنم؛ از آنجا كه تو آمیخته اصل و نفس و روح و هستی من می باشی، ترا سزاوارتر از همه در این راستا می دانم. از اینرو تا آنجا كه ممكن است در شهری اقامت مكن و با فرستادن نمایندگانی به سوی مردم، آنان را به بیعت با خود دعوت نما؛ اگر با تو بیعت كنند، خدا را سپاس نموده و گرنه، باز به تو آسیبی نمی رسد. با ورود به شهری می ترسم بین مردم اختلاف افتاده و گروهی از تو پشتیبانی كرده و گروه دیگر علیه تو بپا خیزند و كار به خونریزی كشیده و هدف تیر و بلا قرار گیری و خون بهترین فرد این امت ضایع و خانواده اش ذلیل شود.

امام حسین علیه السلام پرسید:

به عقیده تو به كجا روم؟

محمد حنفیه گفت:

فكر می كنم بهتر است كه وارد شهر مكه شوی و اگر آنجا نیز برای شما امنیت نبود، به بیابان و كوهها و از دیاری به دیار دیگر روی تا ببینیم كار مردم به كجا می انجامد؛ امیدوارم با درك صحیح و اراده آهنین خود، مشكلات پیش روی را با موفقیت تمام، یكی پس از دیگری، برطرف كنی. [2] .

امام حسین علیه السلام فرمود:

برادرم! اگر در دنیا هیچ مأوی و پناهی نباشد، با یزید بیعت نخواهم كرد؛ بخدا سوگند، اگر در صخره های كوهستان و یا لانه حیوانات بیابان روم، مرا یافته و خواهند كشند. (گریه محمد حنفیه) خداوند ترا پاداش خیر دهد كه خیر خواهی نمودی و لیكن من تصمیم گرفته ام كه برادران و فرزندان ایشان و شیعیانم كه بینش و منش شان با من یكی است، به سوی مكه حركت كنم و اما تو در مدینه بمان و اوضاع و احوال اینجا را دقیق زیر نظر بگیر و به من گزارش كن. [3] .


[1] كشف الغمه 2/29.

[2] كشف الغمه 2/29 و بحار الانوار 78/121.

[3] مقتل المقرم /150.